حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

مزمور چهل و چهارم

مزمور چهل و چهارم 1 .برای سالار مغنیان، قصیدة بنیقورح 2 .ای خد.ا بهگوشهای خود شنیدهایم، و پدران ما، ما را خبر دادهاند، از کاری که در روزهای ایشان و در ایام گذشته کردهای 3 .تو به دست خود امتها را بیرون کردی اما ایشان (بنیاسرائیل) را غرس نمودی، قومها را تباه کردی اما ایشان را منتشر ساختی 4 .زیرا که به شمشیر خود زمین را تسخیر نکردند، و بازوی ایشان، ایشان را نجات نداد بلکه دست راست تو و بازو و نور روی تو، زیرا از ایشان خرسند بودی 5 .ای خد.ا تو پادشاه من هستی، پس بر نجات یعقوب امر فرما 6 .به مدد تو دشمنان خود را خواهیم افکند، و بهنام تو مخالفان (دشمنان) خویش را پایمال خواهیم ساخت 7 .زیرا بر کمان خود توکل نخواهم داشت، و شمشیرم من را خلاصی نخواهد داد 8 .بلکه تو ما را از دشمنان ما خلاصی دادی، و کینهتوزان ما را خجل ساختی 9 .تمامی روز بر خد.ا فخر خواهیم کرد، و نام تو را تا به ابد تسبیح خواهیم خواند سلاه 10 .لیکن اینک تو ما را دور انداخته و رسوا ساختهای، و با لشگرهای ما بیرون نمیآیی 11 .و ما را از پیش دشمن روگردان ساختهای، وخصمان ما برای خویشتن تاراج میکنند 12 .ما را مثل گوسفندان برای خوراک تسلیم کردهای، و ما را در میان امتها پراکنده ساختهای 13 .قوم خود را بیبها فروختی، و از فروش ایشان سود نبردی 14 .ما را نزد همسایگان ما ناچیز گردانیدی، اهانت و سخریة نزد آنانی که گرداگرد مایند 15 .ما را در میان امتها ضربالمثل ساختهای، (موجب) جنبانیدن سر(به عنوان تحقیر) در میان قومها(قرار دادهای) 16 .ورسوایی من همه روزه در نظر من است، و خجالت رویم من را پوشانیده است 17 .از آواز ملامتگو و فحاش، از روی دشمن و انتقام گیرنده 18 .این همه بر ما واقع شد، اما تو را فراموش نکردیم و در عهد تو خیانت نورزیدیم 19 .دل ما به گذشته برنگردید، و پایهای ما از طریق تو انحراف نورزید

0 .هر چند ما را در مکان اژدرها کوبیدی، و ما را به سایة مرگ پوشانیدی 21 .نام خد.ای خود را هرگز فراموش نکردیم، و دست خود را به خد.ای غیر برافراشته نکردیم 22 .آیا خد.ا این را بررسی نخواهد کرد، زیرا او نهانخانههای قلب را میداند 23 .هر آینه بخاطر تو تمامی روز کشته میشویم، ومثل گوسفندان ذبح شده شمرده میشویم 24 .ای خد.اوند بیدار شو چرا خوابیدهای، برخیزای و ما را تا به ابد دور مینداز 25 .چرا جمال خود را پوشانیدی، و ذلّت و تنگی ما را فراموش کردی 26 .زیرا که جان ما تا به خاک خم (و پست) شده است، و شکم ما به زمین چسبیده 27 .به جهت یاری ما برخیز، و بهخاطر رحمانیت خود ما را فدیه ده 

مزمور چهل و سوم

1 .ای خد.ا من را داوری کن، و دعوای من را با قوم بیرحم داوری فرما، و از شخص حیلهگر و ظالم من را خلاصی ده

2 .زیرا تو خد.ای قوت من هستی چرا من را دور انداختی، چرا به سبب ستم دشمن ماتمکنان عبور نمایم 3 .نور و راستی خود را بفرست تا من را هدایت نمایند، و من را به کوه مقدس تو و مسکنهای تو رسانند 4 .آنگاه به مذبح خد.ا خواهم رفت، به سوی خد.ایی که سرور و خرمی من است، و تو را ای خد.ا خد.ای من با بربط تسبیح خواهم گفت 5 .ای جان من چرا خمیده شدهای، و چرا در من پریشان گشتهای، امید بر خد.ا دار زیرا که او را باز حمد خواهم گفت، که نجات روی من و خد.ای من است 

مزمور چهل و دوم

مزمور چهل و دوم 1 .برای سالار مغنیان، قصیدة بنیقورح 2 .چنان که آهو برای نهرهای آب شدت اشتیاق دارد، همچنان ای خد.ا جان من اشتیاق شدید برای تو دارد 3 .جان من تشنة خد.است تشنة خد.ای حی، که کی بیایم و به حضور خد.ا حاضر شوم 4 .اشکهایم روز و شب نان من بود، چون تمامی روز من را میگفتند خد.ای تو کجاست 5 .چون این را بیاد میآورم جان خود را بر خود آگاه میسازم، چگونه با جماعت میرفتم و ایشان را بخانة خد.ا پیش میبردم، به آواز ترنم و تسبیح درگروه عیدگزاران 6 .ای جانم چرا خمیده شدهای، و چرا در من پریشان گشتهای، بر خد.ا امید دار زیرا که او را برای نجات روی او باز حمد خواهم گفت 7 .ای خد.ای من جانم در من منحنی شد، بنابراین تو را (بخاطر معجزاتت) از زمین اُردن یاد خواهم کرد، از کوههای حرمون و از جبلمصغَر 8 .لجه به لجه ندا میدهد از آواز آبشارهای تو، جمیع خیزابها و موجهای تو بر من گذشته است 9 .در روز خد.اوند رحمت خود را خواهد فرمود، و در شب سرود او با من خواهد بود و دعا نزد خد.اوند حیات من 10 .به خد.ا گفتهام ای صخرة من چرا من را فراموش کردهای، چرا به سبب ظلم دشمن ماتمکنان عبور نمایم 11 .دشمنانم به کوبیدگی در استخوانهایم من را ملامت میکنند، چون که همه روزه من را میگویند خد.ای تو کجاست 12 .ای جان من چرا خمیده شدهای و چرا در من پریشان گشتهای، بر خد.ا امید دار زیرا که او را او باز حمد خواهم گفت، که نجات روی من و خد.ای من است

مزمور چهل و یکم

مزمور چهل و یکم 1 .برای سالار مغنیان، مزمور داوید 2 .خوشا بهحال کسی که برای فقیر تفکر میکند. خد.اوند او را در روز بلا خلاصی خواهد داد 3 .خد.اوند او را محافظت خواهد کرد و زنده (نگه) خواهد داشت، او در زمین مبارک خواهد بود، و او را به آرزوی دشمنانش تسلیم نخواهد کرد 4 .خد.اوند او را بر بستر بیماری یاری خواهد نمود، تمامی خوابگاه او را در بیماریش زیر و رو خواهد کرد 5 .من گفتم ای خد.اوند بر من رحم نما، جان من را شفا بده زیرا به تو گناه ورزیدهام 6 .دشمنانم دربارة من به بدی سخن میگویند، که کی بمیرد و نام او گُم شود

7 .و اگر برای دیدن من بیاید سخن باطل میگوید، و دلش در خود شرارت را جمع میکند، چون بیرون رود آن را شایع میکند 8 .و تمامی دشمنانم با یکدیگر بر من نمامی میکنند، و دربارة من بدی میاندیشند 9 .که حادثهای مهلک بر او واقع شده است، و حال که خوابیده است دیگرنخواهد برخاست 10 .و آن دوست خالص من که بر او اعتماد میداشتم که نان من را نیز میخورد، پاشنة خود را بر من بلند کرد 11 .و اما تو ای خد.اوند بر من رحم فرموده من را برپا بدار، تا مجازات به ایشان رسانم 12 .از این میدانم که در من رغبت داری، زیرا که دشمنم بر من فخر نمینماید 13 .و من را به سبب کمالم مستحکم نمودهای، و من را به حضور خویش دائماً برپا خواهی نمود 14 .خد.اوند خد.ای (بنی) اسرائیل متبارک باد، از ازل تا به ابد آمین و آمین

مزمور چهلم

مزمور چهلم 1 .برای سالار مغنیان، مزمور داوید 2 .انتظار بسیار برای خد.اوند کشیدهام، و به من مایل شده فریاد من را شنید 3 .و من را از چاه هلاکت برآورد و از باتلاق، و پایهایم را بر صخره گذاشته قدمهایم را مستحکم گردانید 4 .و سرودی تازه در دهانم گذارد یعنی حمد خد.ای ما را، بسیاری چون این را بینند ترسان شده بر خد.اوند توکل خواهند کرد

5 .خوشا به حال کسی که بر خد.اوند توکل دارد، و به متکبران ظالم و منحرفین به کذب مایل نشود 6 .ای خد.اوند خد.ای ما چه بسیار است کارهای عجیب که تو کردهای، و تدبیرهایی که برای ما نمودهای، در نزد تو آنها را نتوان ارزش نهاد اگر آنها را تقریر و بیان بکنم، از حد شمار بیرون است 7 .در قربانی و هدیه رغبت نداشتی، اما گوشهای من را (برای شنیدن و پذیرفتن اوامرت) باز کردی، قربانی سوختنی و قربانی گناه را نخواستی 8 .آنگاه گفتم اینک میآیم (که آنچه را که) در طومار کتاب دربارة من نوشته شده است (بجا آورم) 9 .در به جا آوردن ارادة تو ای خد.ای من رغبت میدارم، و شریعت تو در اندرون دل من است 10 .در جماعت بزرگ به عدالت بشارت دادهام، اینک لبهای خود را باز نخواهم داشت، و تو ای خد.اوند میدانی 11 .عدالت تو را در دل خود مخفی نداشتهام، امانت و نجات تو را بیان کردهام. رحمت و راستی تو را از جماعت بزرگ پنهان نکردهام 12 .پس تو ای خد.اوند لطف خود را از من باز مدار، رحمت و راستی تو دائماً من را محافظت کند 13 .زیرا که بلایای بیشمار من را احاطه میکنند، گناهانم دور من را گرفتهاند به حدی که نمیتوانم دید، از موهای سر من زیادتراند، و دل من منرا ترک کرده است 14 .ای خد.اوند مرحمت فرموده من را نجات بده، ای خد.اوند به یاری من تعجیل فرما 15 .آنانی که قصد هلاکت جان من دارند، جمیعاً خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدی من رغبت دارند، به عقب برگردانیده و رسوا گردند 16 .آنانیکه بر من هه هه میگویند، به سبب خجالت خویش حیران شوند 17 .و اما جمیع طالبان تو در تو وجد و شادی نمایند، و آنانی که نجات تو را دوست دارند، دائماً گویند که خد.اوند بزرگ است 18 .و اما من مسکین و فقیر هستم، و خد.اوند (این را) دربارة من در نظر میآورد، تو مدد دهنده و نجات دهندة من هستی، ای خد.ای من تاخیر مفرما